ارنستو چگوارا در 14 ژوئن سال 1928
در شهر روزاریوی آرژانتین متولد شد . پدررش یک مهندس ایرلندی و مادرش
اسپانیایی و اصل بود . در سال 1953 از دانشکده طب فارغالتحصیل شد و تا سال
1956 در جزام خانه ای واقع در گواتمالا مشغول خدمت افتخاری شد . چند بعد در
مکزیک با فیدل کاسترو و دیگر انقلابیون کوبایی آشنا شد.
فیدل برای پیروزی به دو تن از یارانش امید بسته
بود یکی ارنستو چگوارا و دیگری دختر 29 ساله به نام سلیا سانشه . ارنستو و
همرزمانش پس از 4 سال مبارزه در سال 1959 موفق شدند حکومت دیکتاتوری باتیستا را در
کوبا سرنگون کنند و به قدرت برسند . پس از به قدرت رسیدن چریک ها در کوبا پست های
دولتی متعددی همچون ریاست بانک مرکزی و وزارت صنایع به او واگزار شد . ارنستو
علیرغم تمام مسئولیت هایی که داشت همواره در کنار مردم و کشاورزان وکارگران در مزارع
نیشکر و کارخانه ها به کار داوطلبانه مشغول بود . سرانجام پس از 9 سال خدمت
صادقانه به انقلاب و ملت کوبا دکتر ارنستو چگوارا در مارس65 19استعفای خود را از تمامی پست های دولتی و نظامی
اعلام و کوبا را به قصد ادامه مبارزه با امپریالیزم و کمک به نهضت های آزادی بخش
در آمریکای جنوبی ترک کرد . وی در بخشی از نامه خداحافظی اش خطاب به فیدل کاسترو
می نویسد "دیگر ملل جهان یاری نچندان مهم مرا طلب می کنند
برای من زمان عزیمت فرا رسیده " . ارنستو پس از خارج شدن از کوبا ابتدا به
کنگو رفت و در کنار پاتریس لومومبا برای رهایی کنگو از اشغال استعمار مبارزه کرد و
سپس به بولیوی رفت و به مبارزین بولیوی پیوست . از نوامبر 1966 تا اکتبر 1967 چگوارا
سرپرستی یک گروه از چریک های انقلابی بولیویایی را بر عهده گرفت .تا اینکه در 8
اکتبر 1967 این قهرمان افسانه ای خستگی ناپذیر در هیروراوی توسط ارتش دست نشاند
بولیوی زخمی و در وز بعد در شهر "لاهیگورا" توسط عوامل CIA کشته شد . فیدل با شنیدن خبر مرگ این چریک آرژانتینی محبوب
درس تلخی از زندگی گرفت. چگوارا به هنگامی که می خواست تجربه ی جنگ چریکی کوبا را
در بولیوی تکرار کند کشته شد . او فرزندی از طبقه ی سرمایه دار آرژانتین بود که
برای آزاد کردن یکی از جزایر کارائیب آمد و یادگارش را در همانجا باقی گذاشت .
حکومت دیکتاتوری بولیوی جنازهاو و همرزمانش را به شکلی مخفیانه در محلی نامعلو
مدفون کرد ، 30 سال پس از این واقعه در سال 1997 یکی از افسران اسبق ارتش بولیوی
که در دفن چگوارا نقش داشت در بستر مرگ محل دفن او و یارانش را فاش ساخت . به همین
مناسبت ؛ صدها هزار تن از مردم کوبا طی مراسمی در" سانتاکلارا ی کوبا "
گرد آمدند و نسبت به ارنستو و همرزمانش ادای احترام کردند . اکنون بعد از گذشت 40
سال از مرگ ارنستو افکار و عقاید انسانی او همچنان در سراسر جهان منتشر می شود .
در کشور های مختلف جهان تندیس ها و یاد بود های او نمادی از پاسداشت آزادی و
انسانیت است . کودکان و نوجوا نان سراسر دنیا با پوشیدن لباسهایی که چهره ی ارنستو
بر روی آن نقش بسته نام و یاد و خاطره ی اورا در دلها زنده نگاه می دارند ؛ نظریه
ها و آثار مکتوب چگورارا به تمامی زبان های زنده ی دنیا ترجمه شده و برخی از این آثار
جزء پر فروشترین کتابهای سال می باشند . بسیاری از چهره های برجسته سیاسی و فرهنگی
که در زمان حیات ارنستو با او ملاقات هایی داشتند افکار و اندیشه های این پزشک
چریک و نظریه پرداز جوان و پرشور را ورای زمان و مکان می پندارند؛ جمال عبدالناصر
، شولوخوف، مائو ، سیمون دوگوار، ژان پلسارت، گابریل گارسیا مارکز ، اوریانا
فالاچی و برناردو برتولوچی از دست بودند . دکتر ارنستو چگوارا در آخرین لحظات اعدامش خطالب
به افسرانی که به سوی او نشانه گرفته بودند ؛ شلیک کنید شما فقط یک چگوارا را
دارید می کشید
زندگینامه به همراه بیوگرافی ارنستو
چه گوارا دلاسرنا
زندگینامه به همراه بیوگرافی ارنستو
چه گوارا دلاسرنا با توضیحات کامل
خیلی وقت بود دلم می خواست شما رو با
یکی از بزرگترین انسان های تاریخ و با اراده ترین مبارز جهان یعنی دکتر چه گوارا
اشنا کنم "ارنستو چگوارا دلاسرنا"نام كامل اوست و لقب «چه» را كوباییها
به او دادهاند، لقبی كه در این كشور برای خطاب قرار دادن كسی با احترام به كار
برده میشود. «چه» مبارزی است كه آوازهء او تنها به آمریكای لاتین محدود نمیشود....
مجلهء تایم چهگوارا را جزو یكی از صد چهرهء
تاثیر گذار در قرن بیستم انتخاب كرده است. در استكهلم بیش از سیصد عنوان كتاب
دربارهء او منتشر شده است. كافهای در مالزی وجود دارد كه روی تمام فنجانهای قهوهاش
عكس او چاپ شده است و پاتوق طرفداران «چه» است.تفریح جوانان میلانی، فروش تیشرتهای
«چه» كنار خیابانهاست. دولت برزیل نام چند سینمای این كشور را «ارنستو چهگوارا»
گذاشته است. كلاه مدل «چهگوارا» پر فروشترین نوع كلاه در تابستانهای تركیه است.
مارك «چهگوارا» معروفترین مارك سیگار در سودان معرفی شده است و باز هم طبق آمار
مجلهء تایم حدود 76 درصد جوانان دنیا «چه» را میشناسند و برای او احترام قائلند.
مردم بولیوی به خود میبالند چون «چه» به خاطر آنان و در آنجا كشته شده است
هرازگاهی دعوای میان ملتها هم بالا میگیرد. ایرلندیها معتقدند چون پدر «چه» اهل
این كشور بوده پس «چه» به آنها تعلق دارد. آرژانتینیها میگویند كه چون او ملیت
این كشور را داشته و در همان جا تحصیل كرده پس یك آرژانتینیاست. كوباییها اعتقاد
دارند كه چون «چه» در سرزمین آنها و بهخاطر آنها جنگیده در یك سخنرانی گفته كه
افتخار میكند كوبایی باشد، پس او اهل كوبا است. چهگوارا را نمیتوان متعلق به یك
كشور دانست،چه آنكه نام و عكس چهگوارا امروزه در تمامی كشورهای دنیا به نماد
اعتراض درمقابل استبداد و سرمایه داری نوین بدل شده است.«چه» متعلق به تمامی آزادیخواهان
ضد امپریالیسم جهانست. ارنستو چهگوارا یكی از خیل عظیم اسطورههای تاریخ است.
اندیشه و عشق او به انسان فراتر از مرزهای جغرافیایی
و نژادی است.بارزترین ویژگیاو را میتوان روحیهء مبارزه جویی و آشتی ناپذیری با
ظلم و استبداد در هر قیافه و شكل دانست.او نه مرد سیاست بود و نه حسابگر و از دغلها
و نیرنگهای آن بیزار.
زندگینامه :
«ارنستو چهگوارا» در 14 ژوئن 1928
در «روزاریو» دومین شهر مهم و بزرگ آرژانتین به دنیا آمد. در خانوادهای ممتاز از
تبار اسپانیایی و ایرلندی كه گرایشهای سیاسی چپ داشتند، بزرگ شد. «ارنستو» بزرگترین
فرزند خانواده بود. در سال 1953 از دانشكدهء پزشكی فارغ التحصیل شد و سپس سفر به
دیگر كشورهای آمریكایی را آغاز كرد، سفری كه نقطهء عطفی در زندگی او بود. در سال
1954 زمانی كه در «گواتمالا» بود با پشتیبانی از حكومت «جاكوب آربنز» كه منتخب
مردم بود قدم به عرصهء مبارزات سیاسی گذاشت. آربنز در نتیجهء توطئه و در مداخلات
تجاوز كارانهء سازمان سیا سرنگون شد و «چه» به مكزیك گریخت. اندكی بعد به فیدل
كاسترو و دیگر انقلابیونی پیوست كه با جنبش 26 ژوییه در پی بر اندازی دیكتاتوری
«فولژ نیسو باتیستا» در كوبا بودند.«گوارا» در دسامبر 1956 ازجمله مبارزانی بودكه
به منظور آغاز مبارزه چریكی از عرشهء كشتی كوچك «گرانما» قدم به خاك كوبا گذاشتند.
او كه در اصل پزشك گروه بود همچون یك فرماندهء ارتش شورشی ظاهر شد. درپی سقوط
«باتیستا» در دسامبر 1956، چهگوارا یكی از رهبران حكومت تازهء كارگران و دهقانان
شد و پستهای دولتی متعددی چون ریاست بانك مركزی كوبا و وزارت صنایع به او واگذار
شد. چهگوارا بارها به نمایندگی از كوبا درمجامع مختلف چون سازمان ملل متحد شركت
كرد. او در مقام یكی از رهبران جنبش 26 ژوییه به برگزاری گردهماییهای گروههای
سیاسی - كه سرانجام در 1965 به بنیانگذاری حزب كمونیست كوبا انجامید - یاری
رساند.گوارا در اوایل 1965 از همهء مسوولیتها و پستهای دولتی كنارهگیری كرد و
به منظور كمك به پیشبرد مبارزههای ضدامپریالیستی و ضد سرمایهداری در دیگركشورها،
كوبا را ترك كرد وهمراه با داوطلبانی كه بعدها در «بولیوی» به او پیوستند، نخست به
كنگو «زئیر» رفت و در جنبش ضد امپریالیستی آن كشور به رهبری «پاتریس لومومبا» شركت جست. از نوامبر 1966
تااكتبر 1967 جنبش چریكی بولیوی را بر ضد دیكتاتوری نظامی آن كشور رهبری كرد.
درهفتم اكتبر 1967 در عملیات رزمی ساختهء سازمان سیا به دست نظامیان بولیوی زخمی و
دستگیر و روز بعد از آن تیرباران شد.
امروزه پس از گذشت سی و هفت سال
ازمرگش هنوز هم او یكی از چهرههای محبوب اسطورهای به خصوص درمیان جوانان است.
اسطورهء عصیان كه نامش پرچم هر مبارزهای است. شخصی كه تصویرش بر پیراهنهای سرخی
نقش بسته كه جوانان معترض بر تن میكنند بی آنكه از اندیشههای انقلابی او خبر
داشته و یا حتی جهان بینی او را پذیرفته باشند.
«چه» میتوانست همچون بسیاری از فارغ
التحصیلان رشتهء پزشكی در گوشهای از دنیا برای خود مطبی دایركند، اما روح
عصیانگرش او را واداشت تا به یاری همنوعانش درمناطق استبداد زدهء آمریكای لاتین
بشتابد. زمانی كه چهگوارای جوان و دوست همراهش «آلبرتو گرانادو» با موتورسیكلت از
ردهء خارج توترون 500 مدل 1939، كه تنها به بهای چند پزوی ناچیز خریداری شده بود،
قصد سفر به دور آمریكای لاتین را جهت درمان بیماران جزامی كرد آمریكای سرخ لاتین
در زیر چكمههای سنگین امپریالیسم جان میداد، اما نه «چه» و نه «آلبرتو» هیچ كدام
از این حقیقت تلخ آگاهی نداشتند.آنها تنها میخواستند مناظر بكر قارهء پهناورشان
را از نزدیك ببینند و به كمك بیماران جزامی بشتابند، سفری كه پایانش به گونهای
دیگر بود و باعث تولد انسانهایی شدكه اكنون نام آنها را مترادف با انقلاب به كار
میبرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر